شماره هفتم مجله «اندیشه بهرهوری» با پرونده ویژه «بهره وری در کشاورزی» منتشر شد. «کشور ما تغییر مسیر لازم دارد، نه تغییر سیاست»، « دموکراسی به درد سیاست میخورد، نه اقتصاد!»، « آب یا کشاورزی؟ آیا در ایران کشاورزی بهصرفه است؟» و «موانع بهرهوری کشاورزی در ایران، زیر ذرهبین» عنوان برخی مطالب این شماره از مجله انجمن بهره وری ایران است. این مجله گفتوگویی هم با عیسی کلانتری، رئیس سابق سازمان محیط زیست داشته که وی در آن گفته: تمدن کشور را از بین میبریم، چون در کشاورزی و آب استراتژی نداریم! در این مجله گفتارهایی از مسعود نیلی، علینقی مشایخی، علی سرزعیم، علی نصیري اقدم، انوش اسفندیاری، حسین دهقانی سانیج، محمدحسین عمادی، عباس کشاورز و دیگر نخبگان حوزه مدیریت، کشاورزی و آب به چشم می خورد. برای سفارش مجله اندیشه بهره وری با شماره ۸۸۰۱۶۲۰۴ تماس بگیرید. در این شماره مسعود نیلی به این سوال مهم پاسخ داده که: چرا دچار بحران اقتصادی مزمن شدیم؟ خلاصه مباحث این استاد دانشگاه شریف را در ادامه میخوانید: رشد اقتصادی ما از سال ۸۷ متوقف شده و از ۱۳۹۷ به بعد، اقتصاد ما، متلاطم شناخته میشود. در این حالت تصمیمگیرنده چارهای ندارد جز این که اقتصاد را روزمره مدیریت کند. نرخ ارز را درست کند، با مشکل گاز مواجه میشود. میخواهد آن را درست کند، مشکل آلودگی هواست. همین طور در چنبرهای از مشکلات میافتد. اگر سررشته واحد این مشکلات را نشناسیم، مدام با جلوههای بروز مشکل برخورد میکنیم که بینتیجه است. بعد از فروپاشی نظامهای کمونیستی و تغییر راهبردی در چین، تحولات بزرگی در کشورها رخ داد و دنیا از تهدید، تبدیل به فرصت شد. یعنی میتوانید با دنیا تعامل داشته باشید و اگر در بازار، تکنولوژی و منابع کمبود دارید، میتوانید از منابع دنیا استفاده کنید. در نتیجه تعداد کشورها با رشد اقتصادی بالای ۴ درصد، در دهه اول ۲۰۰۰، به ۱۳۰ کشور افزایش و تعداد کشورها با تورم بالا با سرعت زیادی کاهش یافت. الان تعداد کشورها با تورم دو رقمی، کمتر از انگشتان دو دست است. بنابراین راهبرد «تعامل با دنیا»، نهتنها راهبرد بیرونی، بلکه راهبرد درونی هم هست. چون فقر و بیکاری و بقیه چیزها هم به تبع این، درست میشود. البته اینطور نیست که اگر کشوری دکمهای زد و گفت میخواهم تعامل کنم با دنیا، بقیه چیزها همه حل شود. اگر به جای تعامل، تعارض یا ناهمخوانی با دنیا بگذارید، تمام آنچه در بیرون فرصت است، برای شما تهدید میشود. یعنی دیگر از بیرون، منابع، بازار و تکنولوژی نمیآید، بلکه فشار، تهدید و محدودیت میآید. وقتی در راهبرد بیرونی خود غیرهمگرا با نظام جهانی میشوید، میخواهید رفاه مردم و بیکاری، فقر و... را چه کنید؟ منابع صادرات نفت، ظرفیتهای آب، خاک، جنگلها و کلا طبیعت مصرف شد و ناپایدار بودن شیوه اداره باعث شد منابع طبیعی و منابع مالی کشور، هر دو به انتها برسد. البته به انتها رسیدن منابع مالی معنی ندارد، چون چاپ پول تمامی ندارد. از سال ۱۳۹۷ برای این دچار تلاطم شدیم که منبع باقی مانده یعنی نفت هم با تحریم گرفته شد. اما راه حل چیست؟ تا وقتی آن دو راهبردمان را تغییر ندهیم، اصلاحات جزئی به ما کمک کمی میکند. واقعا کشور ما تغییر مسیر لازم دارد، نه تغییر سیاست. این که مالیات را کمی بهتر یا حاملهای انرژی را اصلاح کنیم، میتواند رشد بین صفر تا یک را، یک سال ۱.۵ درصد کند. پس کشور ما تغییر مسیر لازم دارد، نه تغییر سیاست.