اکنون دیگر اهميت سيستم هاي مديريت كيفيت، جايگاه آن در رقابت میان سازمانها و ارزش آن برای مشتریان برکسی پوشیده نیست. به اين موضوع، سوگیری سازمانها برای جلب رضایت سایر ذینفعان و حرکت به سمت استفادهی اقتصادي از منابع بهمنظور دستیابی به قیمتهای رقابتی، افزون میشود. واژه اقتصاد در فرهنگ معین به میانهروی در هرکار، رعایت اعتدال در دخل و خرج و مجازاً صرفهجویی تعریف شده است. تعاریف متعدد و متفاوتی با تاکید بر جوانب و موضوع خاص علم اقتصاد ارایه شده است و تعریف واحدی از این دانش وجود ندارد. شاید سادهترین و بهترین تعریف اقتصاد، “علم تخصیص امکانات محدود به خواستههای نامحدود جوامع بشری باشد”. بدین نحو موضوع اصلی اقتصاد، استفادهی بهینه از منابع موجود ولی محدود و ایجاد بهرهوری حداکثری است. اگر مبنای بهرهوری را “کمینه کردن و بهینهسازی مصرف منابع و انرژی و سایر هزینهها برای تولید هر واحد محصول” بدانیم، طبیعتاً نیاز است که یک بنگاه اقتصادی تمرکز خود را در مورد بهرهوری تنها به عملیات داخلی و روشهای معمول و مرسوم خود محدود نکند و در تمامی سطوح درونی و بیرونی و در طول چرخهی حیات محصول، مسایل بنیادین بیشتری را مورد توجه قرار دهد. این در صورتی است که، در حال حاضر روشهای تولید و ارایهی خدمت در کشورمان و بسیاری از کشورهای دیگر بر اساس رویکردی با عنوان “اقتصاد خطی” پایهریزی شده و عمل میکند. در رویکرد اقتصاد خطی، که بر پایهی اصل “بگیر، تولید کن و (پس از مصرف) دور بیانداز” شکل گرفته است، پس از استخراج منابع از طبیعت و انتقال آن به محلهای تولید، با بهرهمندی از فرآیندهای عملیاتی، محصول نهایی تولید میشود. کالای تولیدی فروخته شده پس از استفاده و اتمام پایان عمر مفید آن، به عنوان زباله دور انداخته و در بسیاری از موارد، در طبیعت وارها میشود. بسیاری از ضایعات فرآیند تولید و پسماندهای ناشی از مصرف کالا، به عنوان هدررفت تلقی شده و مورد مصرف مجدد قرار نمیگیرد و بر آن افزون، در این اقتصاد خطی ،کاهش فیزیکی و ارزش منابع طبیعی و آلودگیها و تخریب محیط زیست در محاسبهی قیمت محصول لحاظ نمیشود. این نگرش چهچیز را برای بشر به ارمغان آورده است؛ از بین رفتن جنگلها، خشکسالی، آلودگی هوا، آب و خاک، کمشدن منابع طبیعی، سیلها و سونامیها، آلایندگیهای موجود در غذا ، تغییرات اقلیمی و موارد عدیدهی دیگر که قابلیت اضافهشدن به این فهرست را دارند. طبیعی است که بشر اجبار دارد راه دیگری را جایگزین اقتصاد خطی کند تا مخاطرات زندگی بر روی کرهی خاک را برای خود و نسلهای آینده از بین ببرد. در حال حاضر جایگزین اقتصاد خطی، “اقتصاد چرخشی” است که جامعهی بشری را از نگرش مصرفگرایی به سوی استفادهی کمتر از منابع طبیعی و انرژی سوق میدهد. رویکرد مدرن اقتصاد چرخشی در تقابل با اقتصاد خطی پا به عرصهی وجود گذاشت تا خط را خط بزند. در اقتصاد چرخشی، مولفههای گوناگون، از آن بین چهار مولفهی، کاهش استفاده از منابع طبیعی و اولیه، استفادهی مجدد، بازیافت و بازیابی نقش راهبردی دارند. در اقتصاد چرخشی، چرخهی حیات محصولات افزایش مییابد. اقتصاد چرخشی در عمل، به معنای کاهش ضایعات به حداقل ممکن است. هنگامی که یک محصول به پایان عمر خود میرسد، مواد آن تا آنجا که ممکن است در چرخهی اقتصاد نگهداری میشود. میتوان آنها را بارها و بارها استفاده و در نتیجه، ارزش بیشتری ایجاد کرد. در اقتصاد چرخشی، طراحی و ساخت مناسبتر کالاها و ارایهی خدمات با کاهش مصرف منابع و تقلیل اثرات منفی آنها بر محیط زیست از طریق بهره وری عاملهای تولیدی مورد نظر است. رونق بیشتر کسبوکار از طریق بهرهوری عاملهای تولیدی میتواند سود مالی سازمانها و تصویر عمومی آنها را در اجتماع بهینه و از محیط زیست صیانت نماید. لینک یادداشت: https://kharazian.ir/knowledge/role-of-circular-economy-in-productivity