انتظار میرود در آینده، دیجیتالی شدن و سایر پیشرفتهای فناورانه بتوانند تا یک درصد به رشد بهرهوری سالانه اقتصادهای پیشرفته کمک کنند. همچنین بکارگیری فناوریهای جدید، مانند هوش مصنوعی نیز میتواند تا نیم درصد دیگر سبب افزایش بهرهوری در اقتصادهای پیشرفته و نوظهور شود.
فاطمه ماهی دشتی در ترجمه ای از یکی از مقالات مک کینزی آورده است:
معمولا بهرهوری نیروی کار متاثر از دو عامل است. عامل اول سرمایه موجود به ازای هر کارگر است. سرمایه میتواند ملموس (مانند ماشینآلات و زیرساخت) یا ناملموس (مانند نرمافزار) باشد. به عنوان مثال، بهرهوری یک کارمند اداری هنگامی که لپ تاپ دارد بسیار بیشتر است و یک کارگر ساختمانی زمانی که در پروژهای بکار گرفته شود که مجهز به جرثقیل است، بهرهوری بیشتری خواهد داشت. دومین عامل سرمایه انسانی است: تحصیلات، مهارت و تجربه افراد شاغل.
سرمایهگذاری، چه دولتی و چه خصوصی، عامل حیاتی در رشد بهرهوری است. افزایش سرمایهگذاری سبب افزایش تولید، کاهش تورم، نرخ فقر و نابرابری خواهد شد. سیاستگذاران دولتی میتوانند با تعریف ساز و کارهای لازم شرایط را برای سرمایهگذاری بخش خصوصی تسهیل کنند. در اکثر اقتصادهای نوظهور در 25 سال گذشته حدود 80 درصد از رشد بهرهوری ناشی از رشد سرمایه موجود به ازای هر کارگر بوده است.
انتظار میرود در آینده، دیجیتالی شدن و سایر پیشرفتهای فناورانه بتوانند تا یک درصد به رشد بهرهوری سالانه اقتصادهای پیشرفته کمک کنند. همچنین بکارگیری فناوریهای جدید، مانند هوش مصنوعی نیز میتواند تا نیم درصد دیگر سبب افزایش بهرهوری در اقتصادهای پیشرفته و نوظهور شود. پیشبینی میشود که برنامههای هوش مصنوعی بتوانند بهرهوری را سریعتر از فناوریهای پیشین افزایش دهند. از جمله حوزه-های کاربرد هوش مصنوعی که توانسته است با موفقیت سبب افزایش بهرهوری شود عبارتند از مهندسی نرم-افزار، توسعه محصول، فروش، بازاریابی، عملیات مشتری، تحقیق و توسعه و بسیاری موارد دیگر.
در مورد بهرهوری در محیط کار چطور؟ مدیران عامل چگونه میتوانند بهرهوری را در شرکتهای خود افزایش دهند؟
نمیتوان انکار کرد که در دوره عدم اطمینان قرار داریم. درگیریهای ژئوپلیتیکی رو به افزایش و نظم اقتصادی جهانی در حال تغییر است. و در عین حال، چالشهای پیش روی ما بزرگتر از هر زمانی هستند.
مدیران عامل چه اقداماتی را میتوانند برای کمک به شرکتهای خود در این شرایط زمانی انجام دهند؟ تحقیقات جدید مککینزی به یک فرصت سه جانبه برای ارتقای بهرهوری اشاره میکند: ارتقاء مهارت کارگران و تغییر نحوه انجام کار؛ تلاش برای جبران قیمت نهاده و نرخ بالای بهره؛ و سرمایهگذاری در حوزه فناوری و نوآوری (شکل زیر).
سه حوزه عمل برای افزایش بهرهوری
بهرهوری متاثر از ارزش افزوده است؛ یعنی مجموع سود تسهیمشده، جبران خدمات و افزایش در موجودی سرمایه.
تعالی عملکرد: اتخاذ فرهنگ و شیوههای مدیریتی مناسب برای هدایت منابع به سمت طرحهایی که بالاترین خلق ارزش را دارند.
اهرم بهینه سرمایه: موازنه هزینههای انجامشده در حوزه جذب نیروی کار مستعد، دارایی فیزیکی و فنآوری به نحوی که بالاترین اثر را بر روی تولید داشته باشند
تسریع رشد: افزایش درآمد از طریق افزایش حاشیه سود محصولات موجود و ارائه تجارب نوین به مشتریان.
عوامل ذکر شده در بالا عناصر محرک آخرین شتاب بزرگ بهرهوری در ایالات متحده بین سالهای 1995 و 2000 بودند. در این دوره و در مواجهه با تشدید رقابت بینالمللی، شرکتهایی که سرمایهگذاری خود را در حوزه فناوری با مهارتافزایی و تغییر در شیوه مدیریتی همراه کردند، توانستند بهرهوری خود را افزایش داده و به نوبه خود باعث ارتقای بهرهوری کل اقتصاد شوند.
در حال اضر نیز اگر مدیران عامل بتوانند رشد بهرهوری کسب و کار خود را رقم بزنند، وقوع رونق اقتصادی در شرایط فعلی نیز امکانپذیر خواهد بود.
سه راهکار برای بالفعل کردن پتانسیل بهرهوری
در ادامه سه راهکار برای بالفعل کردن پتانسیل بهرهوری به مدیران عامل شرکتها پیشنهاد میشود:
مدرنسازی مدلهای عملیاتی. مدیرانی که به تخصیص مجدد منابع و فرهنگ پیشروی فناوری اقبال دارند، شانس بیشتری برای دستیابی به اهداف عملیاتی خود خواهند داشت.
توجه به خط پایانی تولید و تحویل محصول به مشتری. کف بازار جایی است که نبرد بر سر کارآیی و خلق ارزش با پیروزی و یا شکست روبرو خواهد شد. سازمانهایی که بهرهوری پایدار دارند، به ترازنامه خود توجه دقیقی دارند و به دنبال آن هستند که از سرمایهگذاری انجامشده خود برای جذب نیروی کار مستعد، حداکثر بازدهی را کسب کنند.
با افزایش ارزش محصولات موجود و معرفی محصولات جدید به بازار، رشد شرکت را تسریع کنید. برای افزایش ارزش محصولات موجود و معرفی محصولات جدید، نوآوری موفق امری ضروری است. شرکتهای مبتکر و نوآور رشد را در مرکز بحثهای استراتژیک و مالی خود قرار داده و منابع مالی قابل توجهی را به نوآوری تخصیص میدهند.
ابزارهای جدید هوش مصنوعی چگونه میتوانند بهرهوری را تسریع کنند؟
هدف فناوری این است که به ما کمک کند کارها را سریعتر و با صرف تلاش کمتر انجام دهیم. این به نوبه خود به معنای ارائه ارزش بیشتر به مصرفکنندگان با صرف هزینه کمتر است که منجر به افزایش رفاه اجتماعی میشود.
بنابراین، میتوان نوآوری فنآورانه را معادل افزایش بهرهوری بدانیم. این دقیقاً همان چیزی است که در دهه 1990 اتفاق افتاد، زمانی که انقلاب فناوری اطلاعات و ارتباطات باعث رونق بهرهوری شد.
اما در دهههای اخیر این روند برقرار نمانده است: فناوری به پیشرفت خود ادامه داده است اما رشد بهرهوری کند شده است. بر اساس تجزیه و تحلیل موسسه جهانی مککینزی، این قطع ارتباط نتیجه وقوع سه موج رویدادی است که پس از بحران مالی 2008 با هم تلاقی کردهاند: کاهش رونق بهرهوری دهه 1990؛ پیامدهای بحران مالی، از جمله تضعیف تقاضا و عدم اطمینان؛ و روند دیجیتالی شدن، که با انفجار ابزارهای هوش مصنوعی در اواخر سال 2022 به اوج خود رسید.
مککینزی تخمین میزند که تأثیر هوش مصنوعی بر بهرهوری، تریلیونها دلار به ارزش اقتصاد جهانی بیافزاید. حدود 75 درصد از این ارزش در چهار حوزه: عملیات مشتری، بازاریابی و فروش، مهندسی نرمافزار و تحقیق و توسعه خلق خواهد شد.
اما دستیابی به افزایش بهرهوری نیروی کار از محل بکارگیری هوش مصنوعی ( 0.6 درصد در سال تا سال 2040) مستلزم آن است که سازمانها این فناوری را هر چه سریعتر پذیرفته و زمان آزادشده نیروی کار را به شکلی مناسب در سایر فعالیتها به کار گیرند.
چشمانداز بهره وری بر اساس منطقه چگونه است؟
اروپا
اروپا از لحاظ پایداری و پیشرفت در جهان پیشتاز است: کشورهای اروپایی کمترین انتشار کربن در جهان و کمترین نابرابری درآمد و بالاترین امید به زندگی را دارند. چالشی که اروپا در سالهای آینده با آن مواجه خواهد بود تقویت و حفظ رشد خود در این حوزهها است. در حال حاضر، شرکتهای اروپایی از نظر مقیاس و عملکرد از شرکتهای آمریکایی عقبتر هستند.
این شرکتها در سالهای اخیر ضعفهای دیگری را نیز از خود نشان دادهاند، از جمله وابستگی اروپا به واردات انرژی و حساسیت زنجیرههای تامین آن به درگیریهای ژئوپلیتیکی. برای تقویت و حفظ این روند رشد ضروری است که شرکتهای اروپایی بودجه تحقیق و توسعه خود را در حوزههای جدید رقابت، مانند رانندگی هوشمند یا کاربرد هوش مصنوعی در زمینه مراقبتهای بهداشتی افزایش دهند. همچنین ضروری است سیاستگذاران اروپایی گامهایی را برای تقویت زنجیره تامین و تنوع بخشیدن به منابع انرژی خود بردارند.
آفریقا
با وجود سپری کردن سالیانی سخت در رشد اقتصادی و بهرهوری، وجود منابع طبیعی غنی و جمعیت جوان و رو به رشد در آفریقا نوید فرصتهایی برای رشد بهرهوری به عنوان پایه رشد اقتصادی در قرن بیست و یکم و پس از آن را میدهد.
برخی از کشورها، شهرها، بخشها و شرکتهای آفریقایی مسیری را به سمت بهرهوری ترسیم کردهاند که دیگران نیز میتوانند از آن به عنوان راهنما استفاده کنند. دیجیتالی شدن، توسعه استعدادها، همکاری منطقهای، حمایت از کسب و کارهای موفق و ایجاد کسب و کارهای سبز، از جمله راههایی است که شرکتهای آفریقایی میتوانند به رشد بهرهوری دست یابند.
آمریکای لاتین
بین سالهای 2000 تا 2019، تقریباً 75 درصد از رشد تولید ناخالص داخلی آمریکای لاتین از محل فعالیت نیروی کار جوان تولید میشد و سهم بهرهوری از رشد تولید ناخالص داخلی آن 25 درصد بود. اما ویژگیهای جمعیتشناختی این منطقه در حال تغییر و رو به پیری است.
بدون رشد بهرهوری، جمعیت سالخورده آمریکای لاتین باعث کندی رشد این منطقه خواهد شد. با سرمایهگذاری و نوآوری میتوان بهرهوری را افزایش و از محل آن درآمد خصوصی و عمومی را نیز افزایش داد و سرمایه مورد نیاز برای رشد بیشتر را فراهم نمود.
آسیا
اقتصادهای آسیایی حاشیه اقیانوس آرام که زمانی بالاترین بهرهوری را داشتهاند، اکنون تبدیل به جوامعی شدهاند که به سرعت در حال پیر شدن هستند. تا سال 2050، 34 درصد از مناطق با بهرهوری بالای آسیا، از قبیل چین، هنگ کنگ، ژاپن، سنگاپور و کره جنوبی، دارای جمعیت سالمند خواهند بود.
برای جلوگیری از کاهش سرعت بهرهوری و رهایی از تله فقر، کشورهای آسیایی باید زنجیرههای ارزش خود را تغییر داده و بهرهوری را از طرق دیگر، از قبیل اتوماسیون، افزایش دهند.
هند امیدهای جدی را برای رشد در دهههای آینده خلق کردهاست: ایجاد 600 میلیون شغل، افزایش شش برابری درآمد به بیش از 12000 دلار سرانه و رشد تولید ناخالص داخلی به 19 تریلیون دلار. جالب اینجاست که بین سالهای 2012 تا 2022، از هر پنج شرکت هندی، یک شرکت توانسته درآمد خود را هر پنج سال دو برابر کند و در ده سال آن را چهار برابر کند. این نرخ رشد خارقالعاده این پتانسیل را دارد که به عنوان کاتالیزور رشد تولید ناخالص داخلی عمل کند.
ایالات متحده
از سال 2005، بهرهوری نیروی کار ایالات متحده به میزان 1.4 درصد رشد کرده است. اخیراً، ایالات متحده شاهد افزایش در رشد بهرهوری بوده است، اگرچه هنوز خیلی زود است که بگوییم آیا این روند در بلندمدت قدرت ماندگاری خواهد داشت یا خیر. به دست آوردن نرخ رشد بهرهوری بلندمدت 2.2 درصدی سالانه به معنای افزایش 10 تریلیون دلاری تولید ناخالص داخلی ایالات متحده تا سال 2030 است.
دستیابی به چنین دستاوردهای بهرهوری مستلزم بالفعل کردن قدرت فناوری موجود، سرمایهگذاری بر روی منابع نامشهود، بازآموزی و تحرک نیروی کار و پیادهسازی رویکردهای مختص مناطق خاص جغرافیایی است.
این مقاله، ترجمه مقاله ای با عنوان «What is productivity» در وبسایت مک کینزی v(https://www.mckinsey.com/) منتشر شده است. این مقاله در می 2024 به روز شده است. نسخه اول آن در ابتدا در فوریه 2023 منتشر شد.
منبع خبر: پایگاه خبری بهره ورنیوز،