به گزارش روابط عمومی انجمن بهره وری ایران به نقل از پایگاه خبری بهره ورنیوز، کمال سخدری، دانشیار و معاون علمیدانشکده کارآفرینی، دانشگاه تهران در یادداشتی نوشته است:
همزمانی تقریبی شروع دولت جدید با روز کارآفرینی، انگیزه اصلی نگارنده در جلب توجه دولتمردان و سیاستگذاران به چگونگی استفاده از راهبرد توسعه کارآفرینی برای رشد و شکوفایی اقتصادی کشور و بهزیستی بیش از پیش جامعه و شهروندان است. توجه به کارآفرینی و برنامهریزی توسعه آن بیش از دو دهه است در کشور در قالب سیاستها و برنامههای ملی و منطقهای توسعه صنعتی، اقتصادی و اشتغالزایی و در دهه اخیر حمایت از استارتآپها و شرکتهای دانشبنیان مورد توجه واقع شده است.
با وجود تلاشها و برخی دستاوردهای ارزشمند، بررسی شاخصهای مختلف جهانی از قبیل دیدهبان جهانی کارآفرینی، شاخص جهانی نوآوری، شاخص سیستمهای کارآفرینی، شاخص اقتصاد پلتفرمی دیجیتال و… نشان میدهد که با وضعیت مطلوب فاصله داریم. بر اساس الگوها و تجربیات جهانی، سیاستگذاری مناسب توسعه کارآفرینی نیازمند توجه به سه حلقه و لایه کلیدی است که در ذیل ابعاد و حوزههای نیازمند توجه هر یک تبیین و تشریح میشود.
سیاستگذاری توسعه کنش کارآفرینانه. سیاستگذاری توسعه کنش کارآفرینانه با هدف افزایش کمیت و کیفیت کنش کارآفرینانه در قالب حمایت از شکلگیری کسب وکارهای جدید و نیز توسعه نوآوری و کارآفرینی شرکتی مطرح شده است که در سیاستها و قوانین مختلف مانند حمایت از صنایع زودبازده، تولید دانشبنیان، سند راهبردی توسعه کارآفرینی کشور، حمایت از کالای ایرانی و… مورد توجه واقع شده است.
نکته مورد غفلت در تمامی این سیاستها و برنامهها عدمتوجه به مفهوم واقعی کارآفرینی و کیفیت کارآفرینی در مقابل کمیت آن است. گرچه امروزه سیاستگذاری توسعه کارآفرینی مشوق رویکرد فراگیر و دموکراتیزه کردن آن با هدف رفع فقر از طریق تشویق کارآفرینی روزمره است، ولی توسعه کارآفرینی با هدف بالندگی اقتصادی نیازمند توجه به کیفیت کنش کارآفرینانه و شکلگیری و حمایت از کنشهای کارآفرینانه مقیاسپذیر و با رشد بالاست و تجربیات و دادههای جهانی نیز موید آن است که دستهای محدود از کسب و کارها، شرکتهای با رشد بالا، محرک و پیشران اشتغالزایی، رشد اقتصادی و نوآوری در جوامع هستند، که شکلگیری و توسعه آنها نیازمند ترتیبات نهادی و زیرنظامهای خاص حمایتی زیست بوم کارآفرینی (شامل نظام حکمرانی و قانونی – اداری، زیرساختی، فرهنگی – اجتماعی، تامین مالی، سرمایه انسانی، دانش و فناوری و بازار و فروش) است. حتی اخیرا کشورهایی (مانند شورای نوآوری اتحایه اروپا با برنامه Scale up ۱۰۰ initiative ) با فرارفتن از شاخصهای انفرادی رشد (مانند رشد اشتغال، درآمد و…) مفهوم بازگشت به مقیاس (return to scale) را مطرح کردهاند و با تعریف نوع خاصی از رشد، شرکتهای مقیاسافزا (scale-up)، سیاستگذاری توسعه کارآفرینی خود را به سمت حمایت از شرکتها و کسب و کارهایی پیش بردهاند که با هزینه و ورودی کمتر، خروجی و رشد بالا را حاصل کردهاند که این مهم از طریق استفاده از مدلهای خاص کسب و کار و دیجیتالی و هوشمند کردن کسب و کارها و صنایع اتفاق میافتد که بهخصوص در ایران با توجه به ناترازیهای اخیر در انرژی و… حائز اهمیت است.
حمایت از اقتصاد پلتفرمی و اتصال به بازارهای منطقهای و جهانی از راهبردهای کلیدی برای توسعه این مهم است. گزارش۱۰۰ شرکت پلتفرمی برتر دنیا نشان میدهد که بیتوجهی اولیه اتحادیه اروپا به اقتصاد پلتفرمی باعث عقبافتادگی آن نسبت به رقبای آسیایی (بهویژه چین) و ایالات متحده شده است و تنها ۳درصد از ارزش بازار را در سال ۲۰۲۰ به خود اختصاص دادند.
این مهم در ایران با توسعه زیرنظامهای حمایتی ویژه کسب و کارهای مقیاس افزا، تحول دیجیتال کسب و کارها، حمایت از کسب و کارهای دیجیتالزاد، اتصال به زنجیره ارزشهای جهانی و توسعه و ترویج مدلهای جدید کسب و کار در بخشها و صنایع مختلف قابل تحقق است.
نکته مهم دیگر در سیاستگذاری توسعه کارآفرینی، حمایت از کارآفرینی شرکتی و افزایش کیفیت رفتارهای کارآفرینانه شرکتی فناورانه است. ریسک بزرگی که کسب و کارها و صنایع سنتی ایران را تهدید میکند نوع جدیدی از نوآوری تحت عنوان نوآوری زیست بومی (ecosystem innovation) است که از زیست بوم نوآوری (innovation ecosystem) متمایز است.
با افزایش سرعت توسعه فناوری و ضریب نفوذ آن صنایع و کسب و کارهای سنتی با نوآوریهای برافکن و تخریبگر اکوسیستمی مواجه هستند، بهگونهای که تسلط پارادایم فناورانه و نوآوری اکوسیستمی جدید باعث از بین رفتن مجموعهای از شرکتها در یک اکوسیستم (برافکنی اکوسیستم) و نه یک شرکت خاص میشود (به عنوان مثال اکوسیستم صنایع خودروسازی ایران با مجموعه قطعهسازان و… در مقابل موج فناورانه خودروهای خودران و الکترونیکی و…). لذا، سیاستگذاری درست توسعه کارآفرینی فناورانه شرکتی از طریق ایجاد نسل جدید تحقیق و توسعه شرکتی (مانند شتابدهندههای شرکتی)، اتصال زنجیره ارزش شرکتهای دانشبنیان به شرکتهای بزرگ و پیروی از الگوهای حاکمیت شرکتی نوین برای ایجاد توازن بین فعالیت اجرایی و تحولی در شرکتها از راهکارهای توجه به این مهم است.
نکته نهایی در این طبقه، توجه به کارآفرینی و نوآوری پایدار و اجتماعی است. سیاستگذاری کارآفرینی و نوآوری در کشورها سه پارادایم اصلی را گذراندهاند: ۱- نوآوری برای رشد (دهه ۱۹۶۰-۱۹۸۰)، ۲- نوآوری برای رقابتپذیری ملی از طریق نظامهای ملی و منطقهای نوآوری (۱۹۹۰- تاکنون) و ۳- نوآوری برای زندگی و دنیای بهتر (در حال ظهور).
شرایط اخیر کشور در ناترازیهای انرژی، آلودگی هوا، خشکسالی و فرونشست زمین و… حکایت از نیاز به توجه ویژه به توسعه کارآفرینی پایدار و نوآوری اجتماعی دارد. این مهم از طریق ارتقای پایدار و اجتماعی زنجیرههای ارزش منطقهای و ملی از طریق کارآفرینی فناورانه و ارتباط با زنجیره ارزش شرکتهای دانشبنیان، تزریق سیاستهای توسعه پایدار در همه بخشها (انرژی، مسکن، کشاورزی، حملونقل، شهری و…)، تحول سیستمهای اجتماعی-فنی از طریق نوآوری اجتماعی (مثلا توسعه پیادهروی، دوچرخهسواری، حملونقل عمومی، تاکسیهای کوچک و…)، تشویق نوآوریهای کممصرف و حامی فقرا و تشویق الگوهای مصرف پایدارتر و اقتصاد چرخشی تحقق خواهد یافت.
سیاستگذاری توسعه حوزه علمی کارآفرینی. پیشران توسعه کنش کارآفرینانه توجه به حوزه آموزش (انتقال دانش) و پژوهشی (تولید دانش و علم) کارآفرینی است. حوزه علمی کارآفرینی با شکلگیری دانشکده کارآفرینی دانشگاه تهران (در سال ۱۳۸۶) به عنوان مرجع علمی کارآفرینی کشور رسمیت و توسعه یافته است و با تربیت اعضای هیات علمی و ارائه رشته گرایشهای مختلف در مقاطع ارشد و دکترا و تکثیر آن به سایر دانشگاهها در ترویج و توسعه کارآفرینی مبتنی بر دانش حرفهای کارآفرینی نقشآفرینی کرده است.
از آنجا که فلسفه علم، کاهش رفتارهای آزمون و خطا و کنش و سیاستگذاری مبتنی بر شواهد (evidence-based) است، جدایی حوزه علمی کارآفرینی از کنش و سیاستگذاری باعث هدررفت منابع و فقدان یادگیری حاصل از تجربه گذشته و دیگران میشود. در سایر کشورها، با تعریف پروژههای کلان ملی طولی و مستمر مانند مطالعه پویاییهای کارآفرینی در ایالاتمتحده و سوئد و مطالعه جامع کارآفرینی در استرالیا، رفتار و سیاستهای توسعه کارآفرینی به طور مستمر رصد شده و بینشهای حاصل در اختیار کارآفرینان بالقوه و سیاستگذاران قرار داده میشود.
در این راستا، سیاستگذاری توسعه کارآفرینی در کشور علاوه بر تقویت و تکثیر حوزه علمیکارآفرینی در سطح ملی و استانی، نیازمند اتخاذ سیاستهای تحریک تقاضا و اتصال حوزههای علمی، عملی و سیاستگذاری کارآفرینی برای افزایش همافزایی و توسعه فرهنگ سیاستگذاری و کنش مبتنی بر شواهد و علم است.
سیاستگذاری توسعه کارآفرینی به عنوان سبک زندگی. سیاستگذاری توسعه کنش کارآفرینانه مبتنی بر نگاه حرفهای به کارآفرینی (کارآفرینی به عنوان یک حرفه) است، اما لایه دیگر از توسعه کارآفرینی، توسعه ذهنیت کارآفرینانه در همه شهروندان بهویژه دانشآموزان، دانشجویان و دانشآموختگان دانشگاه برای توسعه کارآفرینی به عنوان یک سبک زندگی است.
امروزه، سیاستگذاری نسل جدید دانشگاهها مبتنی بر توسعه ذهنیت کارآفرینانه (شامل توسعه تفکر خلاق، مثبت اندیشی، تحمل ابهام، تابآوری، انطباقپذیری، زندگی و کار با منابع محدود و…) است، بهگونهای که دانشجویان نه به عنوان کارآفرینان آینده، بلکه به عنوان شهروندان جامعه بهزیستی بهتری در شرایط عدماطمینان و محدودیت منابع و مشکلات اقتصادی-اجتماعی داشته باشند.
این مهم بهخصوص در شرایط کنونی کشور و وجود تحریمهای ظالمانه زمینه بهزیستی و ماندگاری سرمایههای انسانی کشور را در زیست بوم کارآفرینی ایران فراهم میآورد. امید است با همدلی و وفاق شکل گرفته در دولت جدید و با سیاستگذاری مناسب و توجه به لایهها و ابعاد مغفول مانده شاهد شکوفایی بیش از پیش اقتصادی و بهزیستی هموطنان از مسیر توسعه کارآفرینی در کشور باشیم. انشاءالله